ایوب یعقوبی گرجی ،مدرس نرم افزارهای گرافیکی،مدرس نقاشی آبرنگ

آموزش نرم افزار گرافیکی ،آموزش طراحی ، طراحی گرافیگ ، آموزش نقاشی آبرنگ

ایوب یعقوبی گرجی ،مدرس نرم افزارهای گرافیکی،مدرس نقاشی آبرنگ

آموزش نرم افزار گرافیکی ،آموزش طراحی ، طراحی گرافیگ ، آموزش نقاشی آبرنگ

چگونه راه باز شد

داستان زیر ، درباره آنچه بی فکرانه انتخاب می کنیم ، بسیار آموزنده است .

    روزی گوساله ای باید از جنگل بکری می گذشت تا به چراگاهش برسد . گوساله ی بی فکری بود و راه پر پیچ و خم و پرفراز و نشیبی برای خود باز کرد . روز بعد سگی که از آنجا می گذشت ، از همان راه استفاده کرد و از جنگل گذشت مدتی بعد گوسفند راهنمای گله ؛ آن راه را باز دید و گله اش را وادار کرد از آنجا عبور کنند. مدتی بعد ، انسانها هم از همین راه استفاده کردند : می آمدند و می رفتند ، به راست و به چپ می پیچیدند ، بالا می رفتند و پایین می آمدند ، شکوه می کردند و آزار می دیدند و حق هم داشتند . اما هیچ کس سعی نکرد راه جدیدی باز کند .مدتی بعد آن کوره راه خیابانی شد . حیوانات بیچاره زیر بارهای سنگین ، از پا می افتادند و مجبور بودند راهی را که می توانستند در سی دقیقه طی کنند سه ساعته بروند ،‌مجبور بودند که همان راهی را بپیمایند که گوساله ای گشوده بود .

سالها گذشت و آن خیابان ، جاده اصلی یک روستا شد ، و بعد شد خیابان اصلی یک شهر . همه از مسیر این خیابان شکایت داشتند ، مسیر بسیار بدی بود .

در همین حال ،جنگل پیر و خردمند می خندید و می دید که انسانها دوست دارند مانند کوران ، راهی را که قبلا باز شده ،‌طی کنند و هرگز از خود نپرسند آیا راه بهتری وجود دارد یانه.

 


 

قورباغه و آب داغ

قورباغه و آب داغ

مطالعات زیست شناختی نشان داده اند که اگر قورباغه ای را در ظرفی بیندازیم و آن ظرف را با آب محیط زندگی اش پر کنیم ؛‌و بعد آب را آرام  آرام گرم کنیم ؛ قورباغه سر جایش می ماند و هیچ واکنشی نسبت به افزایش تدریجی حرارت (‌تغییر محیط )‌نشان نمی دهد .تا اینکه آب به جوش می آید و قورباغه می میرد . شاد و پخته می شود .

از سوی دیگر ،‌اگر قورباغه ای را در ظرفی پر از آب جوش بیندازیم ،بی درنگ بیرون می پرد . سوخته ،‌اما زنده است !

گاهی ،‌ما هم مثل قورباغه آب پز می شویم . متوجه تغییرا ت نیستیم .فکر می کنیم همه چیز روبه راه است و یا شرایط نامطلوبی که درآنیم گذر است . به سوی مرگ می شتابیم ،‌اما همان طور آرام و بی تفاوت ، در آبی که مدام گرم تر می شود باقی می مانیم .

 سرانجام می میریم ، شادو پخته ، بی آنکه متوجه تغییرات اطراف مان شده باشیم . قورباغه های آب پز نمی فهمند که همراه با کارایی (‌درست انجام دادن کارها ) باید موثر باشند ( کارهای درست انجام دهند )‌. و به این منظور ،‌باید مدام رشد کنیم ،‌باید فضا را برای گفت و گو ، برای ارتباط با دیگران ،‌مشارکت و برنامه ریزی ، و رابطه ی صحیح باز کنیم . مبارزه ی بزرگ تر این است که بتوانیم به افکار دیگران احترام بگذاریم . قورباغه های آب پزی وجود دارند که فکر می کنند هنوز اطاعت مهم ترین عامل زندگی است ، و نه رقابت : 

به کسی که می توانیم دستور بدهیم واز کسی که قدرت دارد ، اطاعت کنیم . کجاست زندگی حقیقی ؟ بهتر است نیم سوخته از شرایطی بگریزیم ،‌اما زندگی کنیم و آماده ی واکنش باشیم .